26 اردیبهشت سال 69 جناب اقای هاشمی رفسنجانی /نامه ای مورخ 12 اردیبهشت که در پاسخ به نامه ای 26 رمضان 1410 برابر با اوریل 1990 ما ارسال شده بود دریافت کردم و بیش از یک بار توسط من و برادرانم در کادر رهبری مطالعه شدگرچه بر داشت ما از نامه ای مزبور این بود که شما با پیشنهاد ما مبنی بر ملاقات سران دو کشور در سطح بالا برای حل و فصل قاطع و نهایی مشکلات موجود میان دو کشور که باعث کشمکش و یا نتیجه ای ان بود موافقت دارید و ما از این امر خوشحال شدیم ولی روح پیام شما انچنان که ما امیدوار بودیم نبود زیرا مقدمه ای پیام در هر جا که فرصتی دست داد شامل عبارتهای دو پهلو و پایان خشنی دارد اقایان انگاه که ما به مکاتبه ای مستقیم با شما اندیشیدیم وضعیت ویژه موجود در رابطه فی ما بین را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدیم که مکاتبه ای مستقیم و رابطه ای که بر اثر ان بوجود می اید روش مفید تر ی برای تحقق صلح مطلوب میان ایران و عراق است بلکه بین امت عرب و ایران سودمند تر و کاراتر از ان نیست ما می دانیم و فرض بر این است که شما نیز میدانید که صلح بین دو کشور نمی تواند بر این اساس که مقرون به باور طرف دیگر باشد تحقق یابد و عنایت یک طرف به صلح بدون انکه به موازات ان اندیشه ها و مفاهیم و روش ها توسط طرف مقابل نیز مورد عنایت قرار گیرد مفید فایده نخواهد بود ما بیش از اینکه نخستین نامه را بنویسیم این نکته را به یاد اوردیم که هر یک از طرفین طی ده سال گذشته خشن ترین و شدیدترین عبارتها را بر علیه یکدیگر به کار گرفتن و به سمع رسانده بوده لیکن صرف نظر از اثار ان روش چگونگی تاثیر ان که یکی از ابعاد کشمکش و جنگ بین ما بود ان روش نتوانست صلح را محقق کند از جمله عبارتهایی مانند {جنگ تحمیلی }و {کند ذهنی }و یا جمله ای {والسلام علی من اتبع الهدی }به جای {والسلام علیکم }که قاعدتا در چنین نامه هایی به کار گرفته میشود ختم شده است از انجا که ما صلح را در جایگاه هظیم ان در وجدان خود و به دلایل ایمانی ان می خواهیم که با معیارهای انسانی و اهداف والای ما سازگار باشد لذا از عبارت خدا پسندانه و مردم پسندانه استفاده کردیم اکنون که با هم برای تحقق صلح تلاش میکنیم شایسته است که با توجه به مراتب فوق ما خواهان گریز از گذشته نیستیم }این نامه و چند نامه ای که بعد از جنگ توسط صدام حسین به ایران مستقیم فرستاده شد و اغاز گر نامه نگاری مستقیم خود صدام بوده است ولی نکته ای قابل تعمل این است که چقدر از کلمات جنگ تحمیلی یا کند ذهنی حساسیت نشان می داده است این نشانگر این است که صدام هنوز درگیر توهمات خویش بود و نکه خودش برای حمله به کویت اماده می کرده فقط می خواسته به هر نحویی که شده با ایران صلح کند بدون اینکه خواسته های ما عملی بشود مثلا اغاز گر جنگ و تجاوز گر کدامکشور است و زمانی که عراق به ایران حمله کرد را قبول ندارد که البته صدام در این نامه خواستار ملاقات در سطح سران بوده که منظورش مقام معظم رهبری بوده که با جواب دندان شکن رئیس جمهور وقت روبرو میشود و دیگه می داند که حنایش رنگی ندارد شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات /علی اژیر